this

Ya

Ya

Posted by erfan in this
تقدیرنامه

احسنت به جمیع برندگان
حرف رئیس گوش کنندگان
چندی از شما ماندنی اند
باقی فراموش شوندگان

احسنت به فراموش کنندگان
رقیب خاموش کنندگان
هر کس در این مسابقه باخت
تکه گوشت برای درندگان

احسنت به جمیع درندگان
حرف به کرسی نشانندگان
دستآورد تل انبار کنید
دشمن خود خوارکنندگان

احسنت به برگزارکنندگان
اسلحه انبار کنندگان
پس ِمعرکه جای کلاه نیست
بلکه سر مجاب شوندگان

احسنت به مجاب کنندگان
حساب وکتاب کنندگان
گلیم هاتان بیرون کشید
سرها زیر آب کنندگان

تلقین تساوی و همدلی
ترفند فقیران و بزدلان
همین خود راز زندگی ست و بس
کننده ای و به گای روندگان

احسنت به جمیع کنندگان
مثبت اندیشان و سازندگان
همصحبت بدبینان نشوید
شما ارباب آنها بندگان

آفرین به شما دارندگان
گنده لاتان و تازندگان
هر چه اعتبار مال شما
و خدّام و یاران و بستگان

Posted by erfan in this
گردباد کور

‫روزی، گم شد سر نخ‬
‫باعث و محصول زور‬
‫چشم به بشقاب طلا‬
‫گشنه، کتک خورده، دور‬

‫چنگ به آرام فراموشی مهر گیاه ‬
‫ترس برم داشت‬
‫از این ساعت فرسوده که خوابید و‬
‫سپردم به گور‬

‫قیمت هر سوت هنر‬
‫پنجاه سر عائله با طعم گچ و روغن و خون حلزون‬
‫میوه ی فرهنگ و فکر‬
‫مفت به سر بردن یک مشت فریبنده ی بی خاصیت و لندهور‬

‫جناب آقای گاو‬
‫داور محصول باش‬
‫این همه خاکستر اسکناس و اورنگ و ساز‬
‫سرخی فرش پیش پاییست که حاشا کند این پوچ و بخواند شعور‬

‫منصب یک ستاره خالی ست در این جشن شاد‬
‫فرصت خوبی ست که این بار شما را بشناسند به عنوان شناسای نور‬

‫کاسب و دلّال ذوق‬
‫گوش به موسیقی صندوق داشت‬
‫پایش ارقام، دماسنج بحث‬
‫منتظر مرز برای عبور‬

‫پشتِ سر آتش به پُل و مِه به پیش‬
‫باکرگی خرج گذرنامه شد‬
‫چند صباحی به مساعی گذشت‬
‫پیرهنی پاره شد‬
‫چاره ی این کندی ایّام ز معمار جست‬
‫گفت دو ‬سر‫ چون تو نیرزد به یکی طحفه هنرمند بور‬

‫بیشترت تاب و تبی گر نبود‬
‫سختی از این راه نیست‬
‫رو که میان تو و راه صواب‬
‫هست یکی تشنه، یکی آب شور…‬

Posted by erfan in this